Wednesday, May 31, 2006

اسلام و مسلمانی

حقيقتهای ربانی، همه مفتند و مجانی
بهای آن نه با جانيست، نه چيزی ارزدش جانی

تو هم با جمع جل پوشان، سرت در رحمت رب کن
بخور از آخور رحمان، که تا رب را نرنجانی

مگو من خر نمی باشم، و اين با من نمی سازد
که گر رب را برنجانی، بهايش باشدت جانی

چو ملا ميرود ممبر، ببندد همچو پيغمبر
زمين و آسمان يکسر، همه با بند تنبانی

چو ميداند که آن بستش، نمی پايد دمی با علم
به ذوق و بر مذاق خر، ز خدعه دارد انبانی

اگر ملا نمی ترسيد، به تنبانش نمی شاشيد
کجا بر قلعه اش بگماشت، سگانش بر نگهبانی

چه خوف از دشمنی ناحق، اگر دين است خود بر حق
يکی دژ کز خود است محکم، نه سگ خواهد نه دژبانی

کجا شمشير اين دين چرخ، زدی بر فرق انديشه
اگر بودش مسلمانی، به جز اوهام بنيانی

به خون مردمان تشنه، به جوی خون دلش آرام
رحيم و عادل و قهار، چه رحمی و چه رحمانی!!!ـ

چه حاجت لشکری اوباش، به قتل و دزدی و غارت
گر آئينی ست يزدانی، نه آئينی ز دزدانی

اگر بودش جوی از عقل، کجا خر گردنش بنمود
به حجت همچو کيری شق، چنان کان خود تو ميدانی

اگر شيرينتر از شکر، و طعمش خوشتر از حلواست
به نوش جان ملا باد، حلاوتهای قرآنی

تو اما رين بر اين ايمان، به فکر نان شو و تنبان
که صد من ريق قرآنی، نمی ارزد به تنبانی

بر آن دينی که پيشش جان، نمی ارزد به عر خر
برآئينی که جز جفتک، ندارد هيچ برهانی

Monday, May 29, 2006

خلقت

دوش در علميه گل از خاک ترميساختند
خاک را گِل، خر سپس از خاک تر ميساختند

تربت پای پيمبر بود گويا خاکشان
آن کزان هم ماچه هم از جنس نر ميساختند

خود خمينی بود آنجا همچو الگوی الاغ
طبق آن از نـُخله آنجا کره خر ميساختند

فضلۀ حور و ملک را نيک بر هم ميزدند
لوله ميکردند و از آن فخر خر ميساختند

تا که باشد خر خری با فخر و با نام و نشان
لای پايش فخر خر را کير خر ميساختند

کره خرها تـُرد و تر بودند و خام و بی ثبات
زان سبب با دود و دم در کوره خر ميساختند

ديدم آنجا هم ملايک را به حکم رب به گا
ميدميدند در خر و با بال و پر ميساختند

تا که آيد نيک و خوش تکبير رب از خر برون
خِر خِر ِ خر را و کونش را ز زر ميساختند

چون ندا آمد ز رب اقرب وکـُر آغاز شد
با چه غوغا گوش می بردند و کر ميساختند

Saturday, May 20, 2006

مسلمانی


زير بار باورت گشتی تو در امت فسيل
خوش به حالت گر شود روزی زخر پيدا فسيل

خانۀ بالای خود را تا تو دادی دست رب
نيست کونت را حريف حتی بيل اردبيل

چون خوری هر ریدۀ رب را تو چون خرمای تر
ميزنند جمعی ملک بر رطب رب زنجبيل

گرچه الله تو را موری نمی گيرد به کير
می چـسی تکبير گويان با تفخر همچو فيل

کون خود را پيشکش چون ميکنی در هر نماز
لشکری کـير ملک را ميکنی بر خود گسيل

بر قد و قدر تو و قبر پيمبر اهل دل
چون بشـاشند می برد آن شاششان رونق ز نيل

آنچنان آباد گردد باغ اوهام تو زان
تا که از يادت رود حور و بهشت و سلسبيل

Wednesday, May 17, 2006

نفربر زرهی



Friday, May 12, 2006

اختراع در قم

اولین موتورسیکلت بدون مصرف سوخت فسیلی در قم ساخته و در حضور آفت الله مصباح یزدی به نمایش گذاشته شد