مشک رهبر
اين تملق های امت رهبرا کيرند اندر خوش خوشک
چون نوازی شامه شان را دمبدم با چوس چوسک
امتت تر ميکنند و مينهند ت بر تشک
دشمنان نا سفته می گايند و بيرون از تشک
امتت می ليسد ت چون خامه بر قندان گه
دشمنان را اندر اندازی به اخّ و تف تفک
دشمنان را می رمانی با دو بمب گوزوچس
امتت را ميدهی حلوای نذر و پف پفک
گر بز آمد تا به سهم خود تو را گايد بگو
در قياس کير خر کيرت چه باشد، بلبلک!
گر چه حق است اين سخن اما تو محرومش مکن
گو بيا بر ما بتازان هم تو ای بز دُ لدُ لک
مشک ما را خوش بزن بز با حرارت تا سحر
تا مذابان روغنش گيرند و قدری بُندُوَک
گو که ملت بر تو خندد يا نخندد دز دزک